بین اقوامی که فن موسیقی را در عصر خود به درجه عالی ترقی رسانیدند، یهودیها هستند. در کتاب مقدس در این زمینه شواهدی دیده میشوند. دوازده نفر اسباط در فلسطین در مراسم مذهبی خود موسیقی را مورد توجه قرار میدادند. نزد داوران نیز موسیقی مهم شمرده میشد و از آن نتایج بسیار بزرگی کسب میکردند. ساموئیل که یکی از قضات و داوران معروف بود که مکتب نوازندگان را ترتیب داد.
در تاریخ آمده است چون حضرت داوود (ع) به تخت سلطنت نشست، موسیقی را رونقی بسیار داد. این امر به تدریج در نمایشهای مهم سیاسی و مذهبی موسیقی اهمیت خاصی پیدا کرد. به طوری که هیئت ارکستر و دسته آوازخوانی توسط حضرت داوود (ع) ترتیب داده شد که تا حدود 4 هزار نفر نوازنده و خواننده در آن شرکت میکردند. هر اندازه که جشن مهمتر بود، به همان نسبت تعداد نوازندگان و خوانندگان نیز بیشتر بودند. چون طبق متن تلمود نباید صدای زنان شنیده شود، بنابراین به جای صدای زنان از آواز مردها استفاده میشد .
در دربار نیز آوازخوانانی وجود داشتند که در جشنهای ملی و مراسم تشییع و تدفین جنازه شرکت میکردند. پس از رحلت حضرت سلیمان (ع) دوران عظمت و خلاقیت موسیقی قطع شد و اسارت بابلیها به تدریج از علو مقام آوازها و آهنگهای یهودی کاست.
بر اساس نوشتههای فیلون یهودی، حضرت موسی (ع) نزد کاهنان مصری در علوم موسیقی تعلیم دیده بود و جای تردید نیست که قوم موسی سازهای مصر دوران فراعنه جدید و آوازها و الحان مصری فراوانی را با خود به کنعان آوردند.
موسیقی مذهبی یهود را ساخته حضرت داوود (ع) میدانند که هم نوازنده و هم سازنده بود و هم بر اساس کتاب عاموس نبی مخترع آلات موسیقی و هم اوست که قوم لاوی را به حراست و اداره موسیقی مذهبی گماشت.
زبورخوانی شاخص اصلی موسیقی معبد بوده است. در آغاز مزامیر منحصراً به وسیله کاهنان و لاویان خوانده میشدند. اگرچه جمعیت میتوانست با گفتن "هللویاه" (خدا را ستایش کنید) جواب بدهند و برخی مزبورهای خاص برای جشنها از وجود سؤال و جوابخوانی در آن دوره حکایت دارند، ولی مزمور زیارتی مخصوص برای آوازخوانی جمعی طرح شده است.
پس از سقوط اورشلیم در سال ۵۷۸ قبل از میلاد و تصرف آن به دست بخت النصر، انبوه بزرگی از یهودیان به بابل تبعید شدند . مناجاتهایی که این گروه توانستند برای خود محفوظ دارند، شباهتهای شگفتانگیز و قابلملاحظهای با مناجاتهای سایر یهودیان دارد که در جاهای دیگر شرق مثل ایران و یمن وجود دارند. پس از دوران تبعید در بابل، یهودیان به دست پادشاه ایران که بر بابل تسلط یافته بود به فلسطین باز میگردند. در معبد دوم بار دیگر مراسم مذهبی همراه با موسیقی برپا شد و موسیقیدانان معبد مدعی شدند که اخلاف همان لاویان ماقبل تبعید هستند.
به موازات موسیقی معبدی که در معابد شنیده میشد، فرقههای مختلف یهودیان موسیقی خاص خود را داشتهاند. مثلاً طومارهای بحرالمیت که اخیراً کشف شده حامی مزامیر شکرگزاری و اوراد و ادعیه یکی از این فرقههاست که امروزه آن را فرقه"حسیدیم"مینامند که در قرن اول میلادی میزیستهاند.
در میان آثار به دست آمده آثار و علائمی شبیه به حروف موسیقینگاری دیده میشوند و این نکته نشان میدهد که یهودیان دارای سیستم موسیقینگاری بودهاند. قرائت آهنگین تورات شیوه کهنی بود که در ایام معبد نیز آن را میشناختند و از همانجا بود که به کنیسههای یهود راه باز کرد و میتوان گفت که قدیمیترین شیوههای موسیقائی در سنت یهود است.
آنان حتی روخوانی یک قطعه منثور را نیز با آهنگ خاصی توأم میکردند تا بهتر در یاد بماند. از اوایل قرن نهم یهودیان رفته رفته گونهای از مناجات را انتخاب کردند که دارای نغمه ثابتی بود و این بر خلاف شیوه قرائت متون آسمانی ایشان در گذشته بود که بیگمان از تلاقی موسیقی ایشان با موسیقی غیر یهودی به دست آمده بود