ﻣﻘﺪﻣﻪای ﺑﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻗﻮﻣﻲ
دانشنامه موسیقی ← کتاب شناسی ← موسیقی
ﺣﺠﺎرﻳﺎن، ﻣﺤﺴﻦ
1386 ﻣﻘﺪﻣﻪای ﺑﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻲ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻗﻮﻣﻲ، ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات ﻛﺘﺎب ﺳﺮای ﻧﻴﻚ.
توصیف کتاب:
این کتاب پس از بیست سال از انتشار اولین کتابها با عنوان اتنوموزیکولوژی در ایران به چاپ رسیده است. به عبارتی از سال 1365 و پس از انتشار دو کتاب "مبانی اتنوموزیکولوژی" محمدتقی مسعودیه و "اتنوموزیکولوژی" برونو نتل، اولین باری است که مفاهیم جدید این حوزه علمی به صورت یک نوشته منسجم ارائه میشود.
محسن حجاریان، فارغالتحصیل و دکترای موسیقیشناسی قومی از مریلند آمریکا بوده و او از سال 1384 دروس مختلفی را در دانشگاههای تهران، هنر، گیلان و سوره ارائه داده است. حجاریان تاکنون مقالات متعددی را در نشریات داخلی و "فصلنامه موسیقیشناسی ایران" که به همت او در آمریکا تهیه میشد، منتشر کرده است. حجاریان به تازگی اقدام به ترجمه و انتشار کتاب "مردم شناسی موسیقی سرخپوستان آمریکا" نوشته مارشا هرندن کرده است.
کتاب مقدمهای بر موسیقیشناسی قومی، در 520 صفحه، علاوه بر مقدمه نسبتا مفصل آن، دوازده موضوع را طرح میکند. این کتاب را میتوان به دو بخش عمده تقسیم کرد. حجاریان در بخش اول کتاب موضوعات اصلی موسیقیشناسی قومی را شرح داده که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: بررسی تاریخ این علم از موسیقیشناسی تطبیقی تا اتنوموزیکولوژی و تحولات آن، رابطه مردمشناسی و موسیقی، نظریهها و روشهای موسیقیشناسی قومی، رابطه موسیقیشناسی قومی و قومنگاری، رابطه زبان و موسیقی، جایگاه نظریههای تکاملی و اشاعی در موسیقیشناسی قومی، نظریه نگرش از درون و بیرون، دیدگاههای سازشناسی و نیز آیکونوگرافی موسیقی. هرچند نویسنده در بخش اول کتاب هم، به ضرورت مباحثی را در موسیقیشناسی قومی ایران بیان میکند اما در بخش دوم کتاب که از سه مقاله تشکیل شده، حجاریان مشخصا به بررسی موسیقی و فرهنگ موسیقی ایران پرداخته است. اولین مقاله با عنوان "آیا موسیقی ایرانی از موسیقی یونان باستان گرفته شده است؟" در حقیقت نقدی است بر رویکردی که موسیقی ایران را تداوم یا برگرفته از موسیقی یونان باستان میداند. در دو مقاله دیگر با نامهای "درآمدی بر فرهنگشناسی موسیقی ایران" و "شرق و غرب ایران دو فرهنگ متفاوت، صورتبندی پردگانی و دستگاهی" به معرفی مبانی رویکردش درباره موسیقی دستگاهی ایران و چگونگی شکلگیری آن میپردازد.
حجاریان عنوان "فرهنگشناسی موسیقی ایران" را برای پرداختن به موسیقی دستگاهی ایران، مناسبتر از موسیقیشناسی قومی ایران میداند. او توضیح میدهد: "این عنوان را وافی به محتوای آنچه این رشته امروزه در پهنه مطالعات فرهنگی خود قرار داده، نمیدانم ... امروزه عنوان اتنوموزیکولوژی برای شناخت موسیقیهایی بهکار میرود که به سختی میتوان آنها را موسیقی قومی نامید." سپس با ارائه مثالهایی از موسیقیهای راگای هندی، نوبات اندلسی، مقام عرب و نیز ترک ادامه میدهد: "همچنان است موسیقی دستگاهی ایرانی که در پهنه فرهنگ قومی نمیگنجد و ضرورتی هم ندارد آن را زیر رشته موسیقیشناسی قومی بررسی کنیم."
علیرغم ویژگیهای مثبت محتوایی کتاب، چند نکته شکلی در آن نادیده گرفته شده که سختیهایی برای خواننده ناآشنا با این مباحث درپی دارد. در بسیاری از موارد، نام افراد، مفاهیم، مکانهای خاص و موارد مشابه، تنها به فارسی ذکر شده که این موضوع امکان پیگیری مطالب را توسط خواننده در فضای مجازی یا سایر منابع سخت میکند. نکته دیگر عدم ارائه توضیحات اضافی در قالب پاورقیها یا کادرهایی که با حفظ انسجام متن، خواننده را در درک آن یاری میکنند. در مجموع باید گفت مقدمهای بر موسیقیشناسی قومی، دریچهای مناسب برای آشنایی با مفاهیم و موضوعات مطرح در اتنوموزیکولوژی است و از برتریهای آن نسبت به دو کتاب دیگر، طرح مفاهیم روز این علم، ارائه توضیحات مفصلتر پیرامون موضوعات پیشین و پرداختن آن به مسائل بومی است.